انتظار فرج بعد از هرگرفتاري

ممکن است کسي بگويد که در اغلب احاديث انتظار، تصريحي به انتظار ظهور حضرت مهدي عليه السلام نشده است، و لذا ممکن است که مراد به انتظار فرج، انتظار گشايش بعد از هر شدت و گرفتاري باشد. و اين به جهت دلداري به بشر است تا اين که نااميد نشود، زيرا نااميدي سرمنشأ همه بدبختي ها و بيچاره گي هاست.
در جواب از اين احتمال مي گوييم: قطعا مراد از انتظار در روايات مطلق، انتظار ظهور فرج حضرت مهدي عليه السلام است، و اين را از دو زاويه مي توان به اثبات رساند.
1- با استفاده از احاديثي که تصريح به فرج امام زمان عليه السلام دارد؛ زيرا همان گونه که قبلا اشاره شد روايات، يکديگر را تفسير مي کنند. پس مي گوييم: مراد به روايات مطلقه همان روايات مقيده است. اين جمع با نظر شيعه و سني هر دو سازگاري دارد، هم نظر شيعه که معتقد به فرج امامي است که موجود است، و هم اهل سنت که معتقد به فرج امام مهدي عليه السلام است که او را الآن زنده نمي داند و معتقد است که در آخرالزمان متولد شده و زمين را پر از عدل و داد خواهد کرد.
2- از راه تناسب حکم و موضوع؛ زيرا انتظار فرجي که تا اين حد مهم شمرده شده و در گفتار معصومين عليهم السلام تا اين حد مورد تأکيد قرار گرفته، چيزي جز فرج مهدي موعود عليه السلام نخواهد بود. و لذا در روايات مي خوانيم که انتظار فرج محبوب ترين و برترين اعمال نزد خداوند است. و يا اين که انتظار فرج، انتظار گشايش از يک مشکل فردي نيست؛ زيرا نهايت انتظاري که از شخص هنگام مصايب است اين که صبر کند و بر خداوند متعال بر اين مشکلات اعتراض ننمايد، نه اين که منتظر رفع گرفتاري باشد که اين عمل افضل عبادات است. پس مراد به انتظار فرج در اين روايات همان انتظار روز موعود است؛ از آن جهت که در آن روز، وعده ي الهي به نصرت مظلومين در سرتاسر عالم محقق شده، و حکومت عدل توحيدي اسلامي در روي کره ي زمين گسترده و پياده خواهد شد. و انتظار با آن آثار و برکاتي که دارد تنها در انتظار چنين فرجي قابل تحقق است. و نيز اين چنين انتظار است که مي تواند از اساس دين شمرده شود.

مواظب قساوت قلب باشيم!

آنچه که بر هر مؤمني بلکه هر انساني لازم است اين که هيچ گاه از تأخير فرج و ظهور منجي نااميد نباشد و اين امر منجر به قساوت قلب او نگردد، بلکه بر اوست که به ريسمان صبر چنگ زده که اين انتظار با صبر، آخرالأمر او را به سرمنزل مقصود رهنمون کرده و خود نيز زمينه ساز ظهور منجي خواهد بود، و اين تنها از راه ايمان قلبي به خداوند متعال و اين که او در وعده هايش خلف نمي کند، و نيز با سير و بررسي سرگذشت امت هاي پيشين که چگونه بعد از هر عسر و گرفتاري شديد خداوند متعال در آخرالأمر براي آن ها يسر و فرجي حاصل نمود، به دست مي آيد. و نيز با مراجعه به فطرت و ميل دروني خود که چگونه به ظهور منجي متمايل است مي تواند خود را از يأس و نااميدي رهانيده، به ظهور منجي اميدوار باشد.
و لذا در روايتي در ذيل آيه ي شريفه: «و لا يکونوا کالذين أوتوا الکتاب من قبل فطال عليهم الأمد فقست قلوبهم»؛ (1) «و مانند کساني نباشيد که در گذشته به آن ها کتاب آسماني داده شد سپس زمان طولاني بر آن ها گذشت و قلب هايشان قساوت پيدا کرد...» از امام صادق عليه السلام روايت شده که مي فرمايد: «تأويل اين آيه براي اهل زمان غيبت است، و مراد به (أمد) در اين آيه أمد و زمان غيبت است. و خداوند متعال شيعيان را از شک در حجت خداوند متعال نهي مي کند، و يا اين که بخواهند گمان کنند که خداوند زمين را يک چشم به هم زدن از حجت خالي گرداند». (2)

پی نوشت:

1. سوره حديد، آيه 16.
2. غيبت نعماني. ص 6، المحجه، ص 219 و 220.

منبع: کتاب وظايف ما در عصر غيبت